دانشگاهها و مراکز آموزش عالي پراکندگي وسيعي در سراسر کشور دارند و در هنگام انتخاب رشته ضرورت دارد داوطلبان نسبت به موقعيت دانشگاه مورد نظر آگاهي کافي کسب کنند. بعنوان مثال ممکن است فردي به رشته اي در دانشگاهي خاص در يکي از شهرستان هاي دور از محل زندگي خود علاقه مند باشد ولي موقعيت اقتصادي و خانوادگي به او اجازه ي انتخاب دانشگاه مورد نظر را ندهد. بر اساس گزارش هاي موجود دوري دانشگاه از محل سکونت براي دانشجوياني که به خانواده ي خود وابستگي بسياري دارند مي تواند عامل افت تحصيلي دانشجو و زمينه ساز مشکلات روحي و رواني فراواني گردد. بر اساس يک پژوهش در تهران، دانشجويان شهرستاني در بدو ورود به دانشگاه از سلامت رواني بالاتري برخوردارند اما بعد از ورود به دانشگاه دانشجويان شهرستاني دچار مشکلات روحي و رواني فراواني مي گردند. بطوري که حدود 72% از کل مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره ي دانشجويي را تشکيل مي دهند. وضعيت آب و هواي منطقه، تضاد فرهنگي، مشکلات اياب و ذهاب و کمبود امکانات رفاهي بخصوص خوابگاه، هزينه هاي زياد زندگي در شهرهاي بزرگ و... همگي از عواملي هستند که مي توانند زمينه ساز عدم موفقيت و بروز انواع مشکلات جسمي و روحي در داوطلب شوند. بر اساس پژوهش انجام گرفته در شيراز ميزان افسردگي در دانشجويان غير بومي و ساکن خوابگاه به طور معني داري بيشتر از ساير دانشجويان است. به خاطره اي مستند از زبان چهار تن از دانشجويان در اين زمينه توجه کنيد.
* وقتي که فرم انتخاب رشته را پر مي کردم فقط برايم مهم بود که وارد دانشگاه شوم. آن زمان در جواب اعضاي خانواده که توصيه مي کردند بعضي از دانشگاهها را که از شهرمان دور بودند و خوابگاه نيز نمي دادند انتخاب نکنم؛ مي گفتم: بگذاريد قبول بشوم آن وقت تلاش مي کند تا به شهر خودمان منتقلم کنند. اصلأ شايد به من خوابگاه دادند و يا شايد قانون عوض شد و گفتند هر کس در شهر خودش درس بخواند. آن زمان فکر نمي کردم که بي توجهي به چنين مسأله اي مي تواند باعث چهار ترم مشروطي و در نهايت اخراج شدن من گردد. من مطمئنم اگر يک سال ديگر پشت کنکور مي ماندم و بيشتر درس مي خواندم خيلي بهتر بود که اکنون بعد از 3 سال بايد طعم شکست را بچشم و با دستهاي خالي از دانشگاه بيرون بيايم.
* در دوران دبيرستان دانش آموز يکي از مراکز تيز هوشان بودم. هميشه در مسابقات علمي و المپيادها در سطح استان مقام هاي خوبي کسب مي کردم. هنگام انتخاب رشته فقط قبول شدن در دانشگاه برايم مطرح بود چون از پشت کنکور ماندن تنفر داشتم. سر انجام در رشته ي مهندسي معدن در يکي از دانشگاههاي تهران پذيرفته شدم. ترم هاي اول بود که فهميدم وابستگي بسيار شديدي به خانواده ام دارم. هر ماه بايد به شهرستان مي رفتم و خانواده را مي ديدم درد غربت و مشکلات مالي کلافه ام کرده بود. روزها در يکي از شرکتها کار مي کردم و شب ها آنقدر خسته بودم که نمي توانستم بخوابم ... همين عوامل بود که در نهايت باعث شد تا با افت علمي شديدي مواجه شوم و تا به خودم آمدم متوجه شدم که در حال اخراج از دانشگاه هستم...
* دانش آموز فارغ التحصيل مرکز استعدادهاي درخشان از يکي از شهرستان هاي استان مرکزي بودم پس از مدتها مطالعه سرانجام به آرزوي خود يعني قبولي در دانشگاه رسيدم؛ گياه پزشگي آن هم در يکي از دانشگاههاي تهران. با علاقه بسيار ثبت نام کردم و در کلاس هاي درس حاضر شدم اما پس از گذشت چند ماه حال و روز عجيبي پيدا کرده بودم. قسمت هايي از دروس پايه ما به حشرات مرتبط بود و من از تمامي حشرات متنفر بودم و اصلأ نمي توانستم آنها را تحمل کنم چه برسد به اينکه زير ميکروسکوپ بايد آنها را بررسي مي کردم. همين عوامل باعث شد تا با مشکل درسي و افت علمي مواجه شوم و امروز به مرکز مشاوره آمده ام...
* قبلأ در رشته رياضي يکي از مراکز خوب پيش دانشگاهي در تهران درس مي خواندم. پس از تحمل مشکلات فراوان سرانجام در رشته ي برق دانشگاه سمنان يعني همان رشته اي که آرزويم بود قبول شدم. همه مرا به عنوان يک فرد نخبه نگاه مي کردند چرا که دانش آموزان رشته ي رياضي و شاگرد اول هاي کنکور آرزويشان قبولي در رشته ي برق است. با اميد بسيار زياد و پرتوان و با انرژي به همراه خانواده به سمنان رفتم و در خوابگاه ساکن شدم. اما پس از گذشت کمتر از يک هفته ديگر از آن همه علاقه در من خبري نبود. از لحاظ روحي آشفته شده بودم و مي خواستم ترک تحصيل کنم خوابگاه کثيف بود و کمترين امکانات را داشت با آنکه چندين اتاق را عوض کرده بودم اما با هم اتاقي ها نمي توانستم زندگي کنم. کيفيت غذا اصلأ مثل منزل نبود. شبهاي جمعه دلم مي گرفت و ساعتها در کنار غروب غم بار شهر غريب گريه مي کردم. سرانجام با مشکلات فراوان خانواده به سمنان آمدند چرا که هر کاري کردم به تهران منتقل شوم امکان نداشت. به راستي که اگر در يک رشته ي پايين تر و در تهران قبول مي شدم آيا همين مشکلات را داشتم...
آنچه که خوانديد را فقط به عنوان نمونه ذکر کرديم. کافي است براي يک بار هم که شده سري به يکي از خوابگاههاي حوالي منزلتان بزنيد و يا به يکي از مراکز مشاوره دانشجويي مراجعه کنيد و آنجا به صورت مستقيم با مشکلات دانشجويان که اکثر آنها ناشي از انتخاب رشته ي غلط بوده است آشنا شويد. اگر چه در بعضي موارد ورود به محيط هاي جديد زمينه ساز خود اتکايي و استقلال فردي شده است ولي نظر اکثر دانشجوياني که در دانشگاههايي غير از محل زندگي خود پذيرفته شده اند اين است که تحصيل در شهر و محل سکونت خود فرد بسياري از مشکلات و نارسايي ها را مرتفع مي سازد و بازدهِ فرد را در تحصيلات دانشگاهي بسيار بالا مي برد.
اصولأ به همه ي داوطلبان خصوصأ دختر اکيدأ توصيه مي کنيم پس از مشورت با والدين خود حتي الامکان از انتخاب دانشگاههاي خارج از محل سکونت خود اجتناب کنند و يا در موارد خاص در انتخاب هاي آخر خود دانشگاههاي نزديک به شهر محل سکونت را انتخاب نمايند.
|